کد مطلب:26525
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:21
آيا اين سخن كه اسلام در همة شؤون زندگي راه حل دارد صحيح است؟
بحث فوق بسته به آن است كه دربارة فرا گير بودن دين چه ديدگاهي داشته باشيم. در فراگيري و جامعيت دين، همة مسلمانان اتفاق نظر دارند اما در مفهوم و معني و دايرة شمول آن آراي گوناگوني هست. در اين جهت دو ديدگاه اساسي وجود دارد: يك ديدگاه هدف دين را بر آوردن نيازهاي معنوي و سعادت اخروي بشر مي داند و دينداران در ادارة امور دنيايي بايد مانند ديگر خردمندان عالَم، با خردورزي و انديشه، دنيا را سامان دهند. به باور اينان رسالت و هدف اصلي دين، دادن برنامة سعادت اخروي است و جامع بودن دين، برابر با همين رسالت و هدف، پذيرفتن است. مهندس بازرگان طرفدار اين ديدگاه بود كه دين را به حوزة عقيده و اخلاق، آن هم به خدا و آخرت محدود ساخت. ايشان در اين بار مي گويد: ابلاغ پيام ها و انجام كارهاي اصلاحي و تكميلي دنيا در سطح مردم، دور از شأن خداي خالق انسان و جهان ها است و تنزل دادن مقام پيامبران است به حدود ماركس ها و پاستورها و گاندي ها يا جمشيد و بزرگمهر و حمورابي. بنابراين نيازي ندارد كه خدا و فرستادگان خدا راه و رسم زندگي و حل مسائل فردي و اجتماعي را ياد دهند.[35]
در برابر، ديدگاه ديگري وجود دارد كه هدف دين را فراتر از امور معنوي و اخروي مي داند. از ديدگاه امام خميني(ره) دين به همة زواياي وجودي و همة نيازهاي مادي و معنوي بشر توجه دارد. ايشان مي گويد: اسلام براي اين انساني كه همه چيز است يعني از طبيعت تا ماوراي طبيعت تا عالم الوهيت مراتب دارد. اسلام تز دارد، برنامه دارد. اسلام مي خواهد انسان را يك انساني بسازد جامع.[36]
در جاي ديگر ايشان مي گويد: فقه تئوري واقعي و كامل ادارة انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.[37]
مستند اين ديدگاه آيات و روايات است. قرآن مي فرمايد: نزلنا عليك الكتاب تبياناً لكل شيء؛ ما قرآن را بر تو نازل كرديم تا بيانگر همه چيز باشد.[38]
در روايتي امام صادق(ع) مي فرمايد: خداوند بيان هر چيز را در قرآن فرو فرستاده تا آن جا كه به خدا سوگند! چيزي از نياز هاي مردمان را فرو گذار نكرده تا كسي نتواند بگويد: كاش اين در قرآن آمده بود مگر آن كه همان را خدا در قرآن بيان فرموده است.[39]
البته واضح است، معناي سخن فرق آن نيست كه دين در جزئيات هم ارائة طريق كرده باشد. استاد مطهري مي گويد: بعضي ها جمود به خرج مي دهند، خيال مي كنند كه چون دين اسلام دين جامعي است، پس بايد در جزئيات هم تكليف معيّني روشن كرده باشد. نه، اين طور نيست. يك حساب ديگري در اسلام است. اتفاقاً جامعيت اسلام ايجاد مي كند كه اساساً در بسياري از امور دستور نداشته باشد. نه اين كه هيچ دستوري نداشته باشد بلكه دستورش اين است كه مردم آزاد باشند.[40]
در جاي ديگر ايشان مي گويد: اسلام هرگز به شكل و صورت و ظاهر زندگي نپرداخته است. تعليمات اسلام همه متوجه روح و معني و راهي است كه بشر را به آن هدف ها و معاني مي رساند.
اسلام هدف ها و معاني و ارائة طريق رسيدن به آن هدف ها و معاني را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غير اين امر آزاد گذاشته است.[41]
بنابراين بايد گفت: اسلام به دليل جامعيت به ابعاد مختلف زندگي انسان نظر دارد و براي زواياي گوناگون سياسي، عبادي، اجتماعي، اقتصادي و غيره طرح و انديشه ارائه داده است، ولي روش هاي جزئي و كاربردي و سيستم ها و برنامه هاي اجرايي و نظام مندي هاي مديريتي جامعه را كه اموري عقلاني و علمي اند، بر عهدة تجربة بشر گذاشته است و بشر در آن به آزادي عمل مي كند.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.